نمایش دادن همه 4 نتیجه

مشاهده فیلترها
نمایش 9 24 36

خرید کتاب داستان های خبیث 3 چشم بادمجانی ها از نشر هوپا

40,000 تومان

ثانیه خانم یک برج سی‌طبقه‌ی خالی داشت. صبح‌ها از وقتی بیدار می‌شد تا شب، یک ثانیه هم، یک جای برجش بند نمی‌شد. ثانیه‌ی اول می‌رفت کنار پنجره. اگر کلاغی، کبوتری، چیزی آن دور و بر بود، با تفنگش می‌زد. ثانیه‌ی بعد می‌دوید و شکارش را می‌آورد و آب‌پزش می‌کرد و می‌خورد. ثانیه‌ی بعد کفش‌های پاشنه سی‌سانتی‌اش را پایش می‌کرد و تلق‌وتلق به طبقه‌های خالی برجش سر می‌زد. همه را مسخره می‌کرد. یک سطل آب روی گربه‌ها خالی می‌کرد. مورچه‌ها را با نوک کفشش شوت می‌کرد. از پنجره تف می‌انداخت به پروانه‌هایی که دستش به آنها نمی‌رسید و…

در مجموعـه‌ی «داستان‌هــای خبیــث» با شخصیــت‌های بامــزه و بازیگوشی روبه‌رو می‌شویم که شیطنـت می‌کنند، با هـر چیزی بازی می‌کنند و قصه‌های خنده‌داری می‌سازند؛ آن‌قدر خنده‌دار که منفجر شوی از خنده؛ آن‌قدر عجیب و غریب که دو تا شاخ گنده دربیاوری؛ آن‌قدر شگفت‌انگیز و رؤیایی که خواب‌های باحال ببینی!

خرید کتاب داستان های خبیث 2 ساسی بی چشم و رو از نشر هوپا

42,000 تومان

یک اسکلت بود، اما دو تا بودند. دوقلو نبودند… برادر نبودند… فقط دو تا بودند که به هم چسبیده بودند. دو سر و چهار تا دست و چهار تا پا… همه‌چیز دوتا دوتا به جز قلب که یکی بود و طرف چپ اسی بود و یک دکمه‌ی عجیب که پشت گردن ساسی بود. همان یک قلب برای مهربانی اسی و ساسی بس بود. همان یک دکمه پسِ گردنی هم برای وصل‌کردن آن‌ها به هم کافی بود. این که آن‌ها اسکلت‌های فضایی بودند یا از یک دنیای نامرئی آمده بودند، مهم نیست. مهم این است که چه‌جوری از هم جدا شدند.

در مجموعه‌ی «داستان‌های خبیث» با شخصیت‌های بامزه و بازیگوشی روبه‌رو می‌شویم که شیطنت می‌کنند، با هر چیزی بازی می‌کنند و قصه‌های خنده‌داری می‌سازند؛ آن‌قدر خنده‌دار که منفجر شوی از خنده؛ آن‌قدر عجیب و غریب که دو تا شاخ گنده دربیاوری؛ آن‌قدر شگفت‌انگیز و رؤیایی که خواب‌های باحال ببینی!

خرید کتاب داستان های خبیث 1 گول گولاخین از نشر هوپا

105,000 تومان

بیشتر بدانید

گول‌گولاخین، فین و فین و فین، دماغشو بالا کشید. دوید و دوید.

رسید به خرسِ ماهیگیر، هُلش داد، گفت: «نگیر! ماهی نگیر! خودتو بگیر!»

ماهی‌هاشو یه لقمه کرد و بیشتر، قِرچ و قُوروچ و قُوروچ‌تر، ماهی‌ها با دُم و سَر، خندید و رفت جلوتر.

در مجموعه‌ی «داستان‌های خبیث» با شخصیت‌های بامزه و بازیگوشی روبه‌رو می‌شویم که شیطنت می‌کنند، با هر چیزی بازی می‌کنند و قصه‌های خنده‌داری می‌سازند؛ آن‌قدر خنده‌دار که منفجر شوی از خنده؛ آن‌قدر عجیب و غریب که دو تا شاخ گنده دربیاوری؛ آن‌قدر شگفت‌انگیز و رؤیایی که خواب‌های باحال ببینی!