خرید کتاب اروس و تصویر گفت و گو با آلن رب گری یه درباره ی فیلم هایش
45,000 تومانآر اف: شما صحبت از تضاد جهانهای مختلف کردید. آیا شما از رهگذر مونتاژ گهگاهی تلاش به وصل و یا فصل این جهانهای مختلف کردهاید؟ و یا اینکه از دیدگاه آیزنشتاین به خلق ترکیبی، همنهادی، از این دو دست زدهاید؟
ر.گ: من نه خواهان ترکیبم و نه تفکیک. و اغلب معترض استفادة مترجمان هگل از واژة سنتز یا همنهاد برای حلوفصل تناقضات بودهام.
در فرانسه آنها را «تز/نهاد، آنتیتز/برابرنهاد، سنتز/همنهاد» مینامند. حال آنکه این واژه بهطور چشمگیری ضد-هگلی است، بهدلیل اینکه همنهاد، همانگونه که در ساختار آن مشاهده میشود، همنهاد، تصوری به ما میدهد که ما قصد آشتی نهاد و برابرنهاد را داریم. از دیدگاه هگل، نهاد و برابرنهاد قطعاً آشتیناپذیرند؛ و واژة بهکار برده شده برای مورد سوم به هیچوجه همنهاد نیست، بلکه Aufhebung است که منعکسکنندة ایدة فراتر رفتن را میدهد. تضادی هست و در سطحی دیگر، یکی جانشین دیگری میشود. Aufhebung دلالت بر «به سطح بالاتر رفتن» دارد (hebung). دریدا بهمنظور وفادار ماندن به هگل ترجمة فرانسوی «جایگزینی» لفظ «دوباره بالا رفتن» را پیشنهاد میدهد. در پایان، واژة Aufhebung که در حال حاضر بهنسبت بهخوبی شناخته شده، مورد استفاده قرار میگیرد. سوررئالیستها – برتون خوانندة آثار هگل بود – خیلی زود به درک این مسئله پی بردند.
یکی از تعاریف برتون – از میان دیگر تعاریف متعدد او- در مورد سوررئالیسم این بود که «سوررئالیسم نقطهای است که تناقضات غیر قابل حل مانند عینی و ذهنی، درست و نادرست، رویا و واقعیت، دیگر بهعنوان ضد و نقیض در نظر گرفته نمیشوند.» این تعریف کاربست واژة Aufhebung در اینجاست. شما به قلمروی دیگری از ذهن قدم مینهید که در آن تضادها رفع نمیشوند، بلکه از آنها پیشی گرفته میشود.
برای نمونه، در اسیر زیبا همانند داستان «عروس کرنت» ما شاهد همزیستی دو جهان ناسازگاریم: دنیای زندگان و دنیای مردگان. همانطور که اشاره کردم، بهناگاه میان این دو جهان پیوندی شکل میگیرد. این زن جوان که متعلق به جهان مردگان است، به جهان زندگی پا میگذارد. این یک نمونة سادهای از دو جهانی است که ما قادر به تعریف آن هستیم. میان این دو ممکن است چیزی قرار گرفته باشد که همانند کانال «آببند» نامیده میشود.
هنگام باز شدن آببندها، بهدلیل کاملاً سادهای شاهد هجوم جریانی ناگهانی هستیم که شیای از دنیای دیگر به این دنیا وارد میشود. این بدین معنی است که گویی جریانی ناگهانی و عظیم همه چیز را دگرگون میکند. من تنها استعارهای میتوانم بگویم. در حقیقت، این همان گذرگاههایی است که در نقاشی ماگریت یافت میشود.