نمایش یک نتیجه

مشاهده فیلترها
نمایش 9 24 36

خرید کتاب شرافت نوشته الیف شافاک نشر معیار علم

108,000 تومان

ساعت هفت و نیم شب بود. پایان یک روز طولانی. موهایش را با بی‌حوصلگی پشت سرش بست. پمبی از صبح روی پاهایش ایستاده اما خسته نبود و فقط کمرش کمی درد می‌کرد. او به ریتا گفت که می‌ماند و آن جا را تمیز می‌کند، البته این کار به او مربوط نمی‌شد. ریتا هر دو گونه‌اش را بوسید و گفت:” تو فرشته‌ای، من بدون تو چی کار می‌کردم؟”

پمبی هنوز به او چیزی نگفته بود. نمی‌توانست به رییسش بگوید که می‌خواهد استعفا دهد و دیگر از فردا به سالن قیچی بلوری نخواهد آمد. او می‌خواست برای ریتا یادداشتی بنویسد. نوشتن برایش راحت‌تر است. برایش بهانه می‌آورد که اخیراً حالش خوب نیست و نیاز به کمی استراحت دارد. اما بیشتر که فکر کرد تصمیم گرفت حقیقت را بگوید و یا تا جای ممکن کمی از حقیقت را بگوید. او این را به دوستش بدهکار است. به ریتا خواهد گفت که پسر بزرگش دیگر اجازه نمی‌دهد مادرش کار کند.