نمایش یک نتیجه

مشاهده فیلترها
نمایش 9 24 36

خرید کتاب پیشگویی (آنچه آینده برایتان مقدر نموده است)

75,000 تومان

تا سال ۲۰۲۰، مردم بیش از هر زمان دیگری در اماکن عمومی، ماسک‌های جراحی و دستکش‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند. علت این کار شیوع یک بیماری شدید شبیه ذات‌الریه خواهد بود که به ریه‌ها و نای حمله می‌کند و به شدت در برابر درمان مقاوم است.

این بیماری به طور ویژه‌ای گیج کننده خواهد بود زیرا بعد از آن که در یک زمستان ترس و وحشت مطلق ایجاد می‌کند تا ۱۰ سال بعد، کاملا ناپدید می‌شود و باعث می‌شود که هم منبع بیماری و هم درمان آن اسرار آمیز باشد.

ماسک‌ها و دستکش‌های لاستیکی در محیط‌های پر خطر، چیزهای خوبی هستند و خدا می‌داند که من خودم در مسائل بهداشتی سر دسته‌ی همه هستم؛ هر روز حمام کنید یا دوش بگیرید، موهایتان را هر روز بشویید، حتما بلافاصله پس از توالت دست‌های خود را بشویید، دست‌کم دو بار در روز دندان‌های خود را مسواک کنید، کافی است اصول بهداشتی را نام ببرید و خواهید دید که من نه تنها به آن‌ها معتقدم بلکه هر روز خودم آن‌ها را انجام می‌دهم. نکته این جا است که باید بین تمیز و بهداشتی بودن و آشفتگی افراطیِ بیش از حد، تمایز قائل شد، آشفتگی که در آن حتا بیشتر از بسیاری از بچه‌ها که از هیولاهایی که زیر تختخواب‌شان پنهان شده می‌ترسند، از میکروب‌ها وحشت دارید و به جای اینکه زندگی کنید، زندگیتان را فقط با ترس سپری می‌کنید. خود من یک بار به این خط تمایز نزدیک شدم و درسی را آموختم که خوشحال می‌شوم به شما منتقل کنم.

وقتی اولین فرزندم، پل، را به دنیا آوردم، مصمم بودم کامل‌ترین مادری باشم که تاکنون بچه‌ای داشته است، به ویژه تا آن جایی که به سلامت او مربوط می‌شد. اگر می‌توانستم می‌خواستم که حتا یک میکروب هم به پل کوچولوی بیچاره من نزدیک نشود. خلاصه اگر چیزی می‌خواست به شعاع سه فوتی او نزدیک شود، من آن را استرلیزه می‌کردم.

اگر می‌توانستم آن را بجوشانم، می‌جوشاندم. اگر چیزی بزرگ بود و نمی‌شد جوشاند (تختخواب و ملافه‌ی آن، تشک گهواره)، آن را در آب بسیار داغ می‌شستم. یک روز هم نبود که من گهواره‌ی او، زمین و وان را ضد عفونی نکنم. امیدوارم متوجه مطلب شده باشید چون خودم از به یاد آوردن همه‌ی این‌ها خسته شده‌ام.

پاداش بزرگم به خاطر آن همه تلاش بی‌وقفه این بود که تا سرم را تکان می‌دادم، پل به سرماخوردگی یا آنفلونزای دیگری مبتلا می‌شد که مرا وحشت‌زده‌تر می‌کرد و باعث می‌شد که اگر امکان داشت حتا افراطی‌تر از گذشته به استرلیزه کردن محیط بپردازم.