در بازار باران، همه‌ چیز قابل معامله است — حتی سرنوشت.
سرین با بلیتی جادویی پا به این دنیای وسوسه‌برانگیز می‌گذارد و تنها یک هفته فرصت دارد تا زندگی بی‌نقصش را پیدا کند…
اما هرچه جلوتر می‌رود، سایه‌ای ناشناس نزدیک‌تر می‌شود، و سرین درمی‌یابد که در این بازار، هر معامله‌ای پایان خوش ندارد.

در جزیره ججو، جایی که تاریخ بر خاک و جان مردمانش حک شده، زنی جوان به بازخوانی گذشته‌ای می‌پردازد که سال‌هاست در سکوت مدفون شده.
قتل‌عام ججو تنها رویدادی تاریخی نیست؛ زخمی است عمیق، بر پیکر جمعی، که یادآوری آن هنوز جان می‌سوزاند.
هان کانگ، نویسنده‌ی برجسته و برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات، در رمان وداع نمی‌کنیم، با زبانی خیره‌کننده و روایتی دردناک، پرده از حقیقت‌هایی برمی‌دارد که فراموشی هرگز نتوانسته آن‌ها را خاموش سازد. این اثر، سفری است در دل حافظه، فقدان و ماندگاری پیوندهایی که فراتر از مرزهای مرگ و زمان امتداد می‌یابند.